زمان، پدیده ای است که ماهیت معما گونه اش همواره اندیشه بشر را به خود مشغول داشته است؛ چه به لحاظ چیستی و مفهوم آن که فلاسفه و اندیشمندان را برای ارائه تفسیر و تعریفی پذیرفتنی به مبارزه طلبیده و چه به جهت تاثیر آن بر انسان و سرنوشت او که مایه نگرانی و گاه هراس بشر بوده است. شعر از آن رو که آینه روح و قلب انسان است این نگرانی و ترس را منعکس ساخته، ضمن آن که دریافت شاعر را از زمان و گذر آن و از تاثیری که بی ثباتی اجتناب ناپذیر و تغییر مستمر زمان بر اندیشه و ادراک باطنی او دارد نیز به تصویر کشیده است. شعر معاصر عربی این ویژگی زمان را از آن چشم انداز حکایت می کند که از سویی تصویر رنجهای انسان عربی در قرن کنونی است و از سویی بازتاب آرزوهای برباد رفته اوست و به دیگر سخن، حکایت انسانی است که در گرداب زمان در پی یافتن خویش است.